چالش‌های همکاری منطقه‌ای در جنوب غرب آسیا

۱۲ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۷:۵۴ کد : ۲۵۸۶ تحلیل راهبردی
تعداد بازدید:۲۲۷۴
همکاری‌های منطقه‌ای با مشارکت کشورهای یک حوزه، با اهدافی چون اقتصادی، سیاسی، نظامی - امنیتی، فرهنگی، علمی و ... رسیدن به وضعیت مطلوب و کاهش پیامدهای نامطلوب ایجاد می‌شود. موارد متعددی از تجربه‌های موفق در مناطق مختلف جهان وجود دارد که توانسته است در افزایش کارایی و کاهش چالش بین کشورهای منطقه تأثیرگذار باشد.
چالش‌های همکاری منطقه‌ای در جنوب غرب آسیا

در حال حاضر هیچ الگوی فراگیر همکاری منطقه‌ای در جنوب غرب آسیا وجود ندارد و این مسئله در تولید چالش‌های پایدار بین کشورها و ساختارهای سیاسی این بخش از جهان بی‌تأثیر نبوده است. هر آنچه تاکنون تحت عنوان همکاری‌های منطقه‌ای نام برده می‌شود نیز به دلیل درون داد نبودن آن‌ها نتوانسته است نقش تأثیرگذاری داشته باشد و اندک همکاری‌های منطقه‌ای شکل گرفته به دلیل فقدان خاستگاه درونی، نتوانسته مسیری تعاملی و کنشی پایدار در راستای منافع درون منطقه‌ای ایجاد کند. ذاتی نبودن این پدیده، خود به شکل‌گیری دسته‌بندی‌هایی جدیدی منجر شده است که در عمل تنش بین کشورهای جنوب غرب آسیا را افزایش داده است. با شکل گیری دولت‌های مدرن در جنوب غرب آسیا، یکی از اولین نمونه‌های همکاری منطقه‌ای، پیمان سعدآباد یا عهدنامه عدم تعرض بود که در ۸ ژوئیه ۱۹۳۷ در کاخ سعدآباد تهران، میان چهار کشور ایران، عراق، افغانستان و ترکیه منعقد شد. این پیمان هرچند یک پیمان درون منطقه‌ای با ماهیت امنیتی - نظامی بود ولی به دلایل متعددی همچون جنگ جهانی دوم، دگرگونی در ساختار سیاسی کشورهای عضو و تحولات پس از آن بی اثر شد.

یکی دیگر از نمونه‌های همکاری‌های منطقه‌ای در جنوب غرب آسیا به دهۀ ۱۹۵۰ و شکل‌گیری پیمان بغداد بر می‌گردد. این پیمان با مشارکت ترکیه و عراق و پس از آن ایران، پاکستان و انگلستان شکل گرفت تا در هماهنگی با جهان ضد کمونیستی به ایفای نقش بپردازد. تکیه گاه تئوریک این پیمان را نظریه سد نفوذ مهار شوروی تشکیل می‌داد که به وسیله جرج کنان تئوریزه شد و دستگاه امنیتی - دیپلماسی آمریکا با همراهی دیگر کشورهای علاقه‌مند به صلح و امنیت غرب آسیا آن را اجرا کرد. به گونه‌ای که در ماه‌های مه و ژوئن ۱۹۵۷ نمایندگان آمریکا به عضویت کمیته‌های اقتصادی و نظامی پیمان درآمدند. این پیمان که مرکز آن نیز در بغداد بود و با هدف همکاری‌های متقابل نظامی پیش‌بینی‌شده بود، با کودتای ۱۹۵۸ و تشکیل جمهوری عراق دگرگون شد و با روی کار آمدن عبدالکریم قاسم تابع آمدن و رفتن حکومت‌ها قرار گرفت. در نتیجه عبدالکریم قاسم با دیدگاه چپ گرایانه در سال ۱۹۵۹ از این پیمان خارج شد.

جهان لیبرال در این دوره زمانی، از سقوط کشورهای غرب آسیا در تور جهان‌گستر کمونیسم نگران شد. به گونه‌ای که رشد نهضت‌های چپ گرایانه در کشورهای همچون مصر با جمال عبدالناصر در ۱۹۵۲ و سپس عراق در ۱۹۵۸، می‌توانست تلاش‌های غرب را در مقابل جهش انقلابی - نظامی کمونیسم در غرب آسیا با چالش پایدار مواجه سازد. لذا شکل‌گیری نهادی جدید تحت عنوان سازمان پیمان مرکزی (سنتو) با مرکزیت آنکارا و با عضویت کشورهای عضو پیمان بغداد به جز عراق، پیگیری شد. این پیمان چون بین پیمان ناتو در اروپا و پیمان سیتو در شرق آسیا بود، مرکزی نام گرفت و کارکرد آن همان سد نفوذ مهار جرج کنان بود که به صورت کمربندی، پیمان‌های ناتو و سیتو را به یکدیگر متصل می‌کرد و سنتو در مرکز این دو پیمان قرار داشت از یکسو با عضویت ترکیه به ناتو پیوند داشت و از سوی دیگر با عضویت پاکستان با سیتو مرتبط بود. این پیمان نیز به دلیل عدم حمایت اعضاء از پاکستان در منازعات ۱۹۶۵ و همچنین ۱۹۷۱ در برابر هندوستان صلح و امنیت مورد درخواست اعضاء را بی اثر نمود. در ۱۹۷۴ در پی حمله ترکیه به قبرس، انگلستان نیروهای خود را از پیمان مذکور خارج ساخت و پاکستان نیز در ماه مارس ۱۹۷۹ از پیمان مذکور خارج شد. این پیمان با حضور ترکیه و ایران برای چند ماه تداوم یافت تا با وقوع انقلاب اسلامی در ایران در ۱۹۷۹، این ساختار نیز خاتمه یافته قلمداد گردد.

با خروج بریتانیا از شرق کانال سوئز در سال ۱۹۷۱ و شکل‌گیری کشورهای مستقل در کرانه‌های جنوبی خلیج‌فارس و پس از آن وقوع انقلاب اسلامی، همکاری‌های امنیتی بین کشورهای عرب این منطقه با قدرت‌های فرا منطقه‌ای شکل گرفت. این همکاری‌ها، غالباً ماهیتی امنیتی - نظامی داشته و با هدف حمایت از کشورهای منطقه‌ای قالب‌بندی شد. برخی از این پیمان‌ها همچون شورای همکاری خلیج‌فارس ( GCC ) که در ۱۹۸۱ با هدف یکپارچگی اقتصادی و نظامی با عضویت عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی، قطر، عمان و کویت تشکیل شد به دلایل همچون شکاف‌های درونی، چالش‌های درون منطقه‌ای و فقدان شکل‌گیری سازوکارهای نهادی متناسب، نتوانسته است توفیق یابد.

در این دوره موجی از پیمان‌های دوجانبه و یا چندجانبه این کشورها با هدف حمایت و تضمین امنیت از سوی کشورهای فرا منطقه‌ای شکل‌گرفته که وضعیت پیچیده و چندلایه‌ای از این ساختارهای ناقص منطقه‌ای را تداوم داده است. بررسی ماهیت و کارکرد پیمان‌های ناقص منطقه‌ای شکل گرفته تاکنون، نشان دهنده ادراک متأثر از تهدیدات و لزوم ایجاد موازنه تهدید در مقابل توانمندی‌ها و نیات تهاجمی رقباست که در این صورت بهینه‌سازی قدرت و دفع تهدید اولویت داشته است. لذا دغدغه عمده این اتحادها و پیمان‌ها را می‌توان در ترس از تهدید رقبا در سطح داخلی و همسایگی و درک و ترس از تهدید قدرت‌های جهانی دانست. در چنین وضعیتی اتکا ی امنیتی به ساختارهای قدرتی فرا منطقه‌ای فراهم شده است. این مسئله همراه با نیازمندی‌های جهانی به منابع انرژی منطقه غرب آسیا، بسترساز حضور پایدار و کنشگری پویای آنان را موجب شده است. به گونه‌ای که چالش‌های منطقه‌ای را تشدید کرده است و الگوهای رفتاری همچون دخالت در امور داخلی یکدیگر، کاربرد گروه‌های نیابتی به عنوان یک اهرم ژئوپلیتیکی، تشدید مسائل مرزی و ارضی در کشورهای منطقه و … منابع و ثروت کشورها و ملت‌های منطقه را زایل کرده است.

ساختار ناهمگن و پیچیده کشورهای غرب آسیا تولید کننده این وضعیت هستند که با همراهی قدرت‌های فرا منطقه‌ای تداوم‌یافته است؛ اما آنچه بیش از این ناهمگنی و پیچیدگی اهمیت دارد عدم تلاش در راستای کاهش زمینه‌های ناهمگنی است و این وضعیت ساختارهای نهادی و شهروندان کشورهای منطقه را به سمت افتراق هدایت می‌کند. از این رو اتحادها و ساختارهای منطقه‌‌ای شکل گرفته نه تنها خود در مسیر کاهش اختلافات و گسست‌ها حرکت نکرده‌اند بلکه به عنوان نهادها و ساختار واگرا و انشقاقی نقش آفرینی کرده‌اند.

در حال حاضر جنوب غرب آسیا، تنها منطقه‌ای از جهان است که به‌رغم تعدد اتحادیه‌ها و پیمان‌های منطقه‌ای، فاقد یک اتحادیه فراگیر منطقه‌ای بر مبنای نیازهای ذاتی است. اصل نیاز و درک آن توسط رهبران کشورهای منطقه ضروری است. این منطقه واجد پتانسیل‌های درونی جهت رشد و توسعه است و می‌تواند با کنار نهادن چالش‌های درون منطقه‌ای در مسیر توسعه و سعادت شهروندان خود گام بردارد. موقعیت جغرافیایی، منابع انرژی فسیلی و تجدید پذیر و جریان پول در این منطقه متغیرهای اساسی خروج از توسعه‌نیافتگی منطقه‌ای است که مسیر آن از سیاست می‌گذرد. شکل‌‎گیری یک اتحادیه بر مبنای نیازهای منطقه‌ای یک ضرورت است که سیاست فراهم کننده چنین بستری است.

منبع تحلیل: شورای راهبردی روابط خارجی

توضیح: «گزارشات و تحلیل‌های راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیل‌های راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاه‌ها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمی‌باشد.»

 

کلید واژه ها: جنوب غرب آسیا سیاسی نظامی امنیتی ایران عراق افغانستان


( ۱ )

نظر شما :