جنگ یمن؛ ضرورتهای راهبردی و ظهور قدرت جدید
جنگ یمن؛ ضرورتهای راهبردی و ظهور قدرت جدید
پس از تهاجم شورای همکاری خلیجفارس (به جز عمان و سپس قطر) به رهبری عربستان سعودی و با مشارکت رسمی مراکش، مصر، اردن، سودان و در اختیار گذاشتن پایگاههای نظامی کشور سومالی در کنار حمایت سیاسی غربیها به یمن، در ابتدا کسی تداوم شش سالۀ این درگیری را پیشبینی نمیکرد؛ بلکه تصور ائتلاف کشورهای عربی بر آن بود که تمام مراحل این جنگ تا پایان ظفرمندانهشان بیش از چند ماه به طول نخواهد انجامید. اما امروز که نزدیک ششمین سال آغاز این تجاوز نظامی هستیم، همگان از پایان این جنگ بنا به ضرورتها و اقتضائات خود صحبت به میان میآورند. در این راستا اندیشکدۀ آمریکایی بروکینگز چندی پیش با اشاره به اهداف راهبردی عربستان سعودی برای آغاز جنگ علیه یمن در جهت پیشگیری از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به شبهجزیرۀ عربی که مشرف به تنگه باب المندب است و شکست این اهداف پس از گذشت شش سال از تداوم این جنگ و افزایش قدرت نفوذ ایران در منطقه برخلاف آنچه تصور میکردند، از این جنگ به بدترین فاجعۀ انسانی جهان در قرن حاضر یاد کرد.
بر همین اساس هم به دلایل راهبردی و هم انسانی توصیه خود را به دولت تازه بر سرکار آمده جو بایدن در جهت پایان دادن به این جنگ به عنوان یک اولویت سیاسی فوری و یا به عبارت دیگر یک ضرورت راهبردی سیاست خارجی دولت بایدن ارائه کرد. اظهار نظر «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه دولت بایدن در تأکید بر اشتباه بودن درج نام انصارالله در فهرست گروههای تروریستی که توسط دولت سابق ایالات متحده صورت گرفته و تأکید بر این موضوع که اقدام انصارالله یعنی دفاع مشروع از وطن و حفظ حاکمیت ملی، خود گواه این مطلب است که در گام نخست چرخشی کلی در سیاست راهبردی این کشور در جهت برون رفت این بحران از سوی سیاستمداران این کشور در دستورکار قرار گرفته است؛ که این ضرورت راهبردی برای آمریکا از جهت ارائۀ وجهه بشر دوستانه در راستای بازگرداندن قدرت نرم خود در منطقه، و همچنین کمک به حل بحران جنگ یمن برای عربستان به عنوان حامی قدیمی خود، برای آمریکا حائز اهمیت بسیار است.
علاوه بر این به تعلیق در آوردن فروش بمبهای هوشمندی که محمد بن سلمان در اواخر دورۀ ترامپ تروریست خریداری کرده بود نیز در همین راستا قابل ارزیابی و تحلیل است. اقداماتی که ضرورتاً نه به دلخواه و از سوی دولت بایدن، بلکه با توجه به فشارهای تشکلهای مردم نهاد ( NGO ) حقوق بشری که در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده پشت سر جو بایدن ایستادند و از وی حمایت رسمی کردند، قابل تحلیل است. در این راستا حمایتهای محمد بن سلمان از ترامپ، رقیب بایدن، را نیز مزید بر این علت میباید دانست و بحران در خصوص رسیدگی به پرونده قتل خاشقچی نیز ریشه در همین مسئله دارد.
از سوی دیگر تحولات میدانی و پیشرویهای دولت مشروع انصارالله در طی سال گذشته (سال ۲۰۲۰) جدای از اینکه باعث ایجاد امید در نیروها و بسیج بیشتر مردمی و افزایش تقویت روحیه ملی شده، افزایش مشارکتهای دولتی این کشور را نیز بیش از بیش تقویت کرده است. به طوری که مجموع فعالیتهای ساخت موشکهای کروز، زلزال -۳ و قدس -۲ به تقویت نیروی بازدارندگی و افزایش قدرت تهاجمی این کشور کمک بسزایی کرده است. حمله به تأسیسات نفتی آرامکو در سال ۲۰۲۰، اصابت موشک به فرودگاههای ریاض و جده و ارسال پهپادهای هدایت شونده و تسلط انصارالله بر پایگاههای نظامی و راهبردی در مأرب در شمال شرق صنعا که هم مرز با عربستان میباشد، از جمله گزارههایی است که متحدان عربستان را بر آن داشته تا تصمیماتی در راستای پایان جنگ یمن اتخاذ کنند. هم راستایی برخی از کشورهای منطقه و حامی یمن از طریق کمکهای مستشاری جهت بهر ه مندی یمن از فناوریهای نوین، افزایش قدرت و توان در ساخت پهپاد و همچنین کمکهای بشر دوستانه در جهت تقویت بنیه روحی مردم یمن خود در این بین تأثیرات بسزایی بر این تصمیمات داشته است.
با این وجود سکوت و عدم موضعگیری صریح کشورهای عربی حملۀ ائتلاف به یمن به رهبری عربستان حتی پس از گفتوگوی «تیموثی لندرکینگ»، نمایندۀ ویژۀ رئیسجمهور آمریکا در امور یمن با سران این کشورها، نشانۀ هالهای از ابهام در خصوص زمان دقیق پایان این جنگ از سوی کشورهای عضو ائتلاف دارد. با اینکه در چند روز گذشته وزیر امور خارجه آمریکا با «فیصل بن فرحان»، وزیر خارجه عربستان گفتوگو کرده و راهها و ساز و کارهای آتشبس جنگ را بررسی کردهاند، اما نباید از یاد برد که سخنانی مشابه در گذشته و عدم اتخاذ سیاستهای روشن و عملی و بعضاً متضاد از سوی سران عربستانی نشان از آن دارد که سران این کشور در انتظار دریافت چراغ سبز غربیها بالاخص آمریکا نشستهاند. پس آنچه مشخص است همچنان باید زمان نهایی پایان جنگ را در اتاق فکرهای کاخ سفید دنبال کرد. اما با توجه به اقدامات بایدن در دو ماه اخیر مبنی بر تعلیق فروش بمبهای هوشمند، خارج کردن انصارالله از لیست تروریستها و همچنین پیگیری پروندهایی نظیر قتل جمال خاشقچی و باج میلیاردی به ترامپ از سوی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان که ترسِ وی را برانگیخته، نشانههایی از آمادهسازی زمینههای مناسب از سوی آمریکا برای پایان جنگ و کمک به نجات عربستان از باتلاق تجاوز به یمن دیده میشود. در این میان نیز باید احتمال دلسردی ائتلاف عربی همسو با عربستان را در نظر گرفت. هزینههای تحمیل شده بر کشورهای عربی و عدم بهرهبرداری سیاسی به واسطۀ شکستهای متعدد در جبهه جنگ یمن، تمایل آنان را برای در پیش گرفتن اتخاذ مذاکراتی جهت تسریع در روند صلح و یا ترک مخاصمه روز به روز تقویت میکند که در این میان خروج قطر در میانۀ راه خود از اصلیترین دلایل است. به عبارت دیگر اکنون جنگ یمن با دو طرف درگیر آن، با دو وضعیت به کلی متفاوت روبهرو است. از طرفی عدم همراهی کامل و تزلزل در صف ائتلاف سعودی و از دست دادن متحدان آن و در طرف دیگر انسجام داخلی گروههای سیاسی یمنی و حمایتهای خارجی کشورهای حامی و یا سازمانهای حقوق بشری به واسطۀ فجایع انسانی روی داده در تجاوز نظامی شش ساله یمن را میتوان به عنوان ادلههایی قوی در این زمینه مطرح کرد. صحنه کنونی یمن، نشان از هندسه جهانی قدرت دارد. هندسهای که دیگر توسط کشورهای بزرگ ترسیم نمیگردد، بلکه این ملتهای آزاده و مستقل و مقاوم هستند که در ترسیم نقشههای میدانی، نقشآفرین هستند. میراثی که از سردار رشید ایران شهید حاج قاسم سلیمانی در بین ملتهای منطقه به یادگار مانده است.
منبع تحلیل: شورای راهبردی روابط خارجی
توضیح: «گزارشات و تحلیلهای راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیلهای راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاهها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمیباشد.»
نظر شما :