تحریم متقابل آمریکا و چین و سناریوهای احتمالی
تحریم متقابل آمریکا و چین و سناریوهای احتمالی
اهمیت تقابل چین و آمریکا زمانی روشن میشود که تجارت نسبی آنها با کشورهای مختلف جهان، در مقام مقایسه قرار گیرد. طبق آمارهای تجاری، طی دو دهۀ اول قرن بیست و یکم، روابط تجاری چین و آمریکا با کشورهای جهان، تقریباً معکوس شده است؛ یعنی درحالیکه در سال ۲۰۰۰، چین فقط در مناطقی از آسیا، آفریقا و بخش کوچکی از آمریکای لاتین، تجارت گستردهای داشت، باقی مناطق جهان، طرف تجاری آمریکا بودند اما در سال ۲۰۲۰، چین فقط در آمریکای شمالی، حضور پررنگی ندارد. این شرایط، بخشی از چشمانداز ساخت چین ۲۰۲۵ است که بر اساس تأمین مالی-کالایی بهخصوص در آمریکای جنوبی و آفریقا و بدهکارسازی کشورهای طرف تعامل، پیش برده شده است. تاکنون، تحریم، راهبرد اصلی آمریکا برای مقابله با چین بوده است اما در مقابل، چین روی ایجاد کارتل و سلطۀ اقتصادی، تأکید بیشتری دارد؛ اما انتخابهای دو کشور در این تقابل، فراتر از دو گزینۀ مزبور است.
در یک سو، چین بیشتر روی سه انتخاب ائتلافسازی یا کارتلسازی، سلطۀ اقتصادی و مقابله به مثل، انگشت گذاشته و در سوی دیگر، آمریکا به سمت تحریم، ایجاد زمینبازی جدید و ائتلافسازی یا کارتلسازی گرایش داشته است. چنانچه فرض کنیم هر دو کشور از اطلاعات جامعی نسبت به اقدامات و گزینههای عملی سیاست خارجی یکدیگر برخوردارند آنگاه میتوان سناریوهای مختلف تقابل آنها در آینده را بر اساس انتخابهای هرکدام، شناسایی کرد. هرچند که کسب تجربه حین تقابل میتواند راهبردها یا انتخابهای جدیدی را پیش روی هر کشور قرار دهد اما به طور کلی، سلطۀ اقتصادی و گسترش نفوذ اقتصادی در کشورهای مختلف جهان، اولویت و ترجیح نخست چین و در مقابل، تحریم، ابزار اصلی آمریکا در این تقابل است. بر این اساس، احتمال کشانده شدن تقابل به سمت حالات زیر وجود دارد:
- در عین سلطۀ اقتصادی چین، آمریکا نیز اقدام به تحریم بیشتر کند، اما با توجه به نقشۀ نفوذ چین و وابستهسازی کشورهای مناطق مختلف، دستاورد چین از آمریکا بیشتر خواهد بود. هرچند که امکان دارد این دستاوردها در مقایسه با حالت بدون تحریم، کوچکتر باشد اما نفوذ اقتصادی چین، هزینۀ کشورهای طرف سوم در پایبندی به تحریم آمریکا را بالا میبرد.
- آمریکا در عین گسترش سلطۀ اقتصادی چین و همراه با اعمال تحریم، زمینبازی جدیدی را در عرصۀ بینالمللی ایجاد کند. خروج نیروهای امریکا از افغانستان و علامت دادن این کشور مبنی بر میل به خروج از عراق تا پایان سال جاری میلادی، میتواند نشانهای از تغییر زمین راهبردی بینالمللی آمریکا از غرب آسیا به منطقهای دیگر در جهان باشد که پیوندهای راهبردی اقتصادی محکمی با چین دارد یا نشانهای از تغییر زمین بازی در همین منطقه با منابعی غیرنظامی باشد. در این صورت نیز هنوز دستاورد چین از آمریکا بیشتر خواهد بود و با توجه به رویکرد غیرتهاجمی بایدن در عرصۀ سیاست خارجی در مقایسه با ترامپ، به نظر میرسد که قدرت چانهزنی چین به واسطۀ دو دهه افزایش نفوذ مالی و اقتصادی در جهان، افزایشیافته باشد.
از آنجا که هیچکدام از دو حالت محتملتر بالا، از توازن پایداری برخوردار نیستند، لذا انتظار میرود که زمینۀ تقابل، در وضعیت موجود گسترش پیدا کند اما به تدریج و بسته به همراهی گروه ۷ با آمریکا و متحدان چین با این کشور، ازجمله روسیه، حالات دیگری نیز احتمال وقوع پیدا میکنند که بروز آنها به معادلات اقتصادی پساکرونا و بازگشت جهان به شرایط عادی، وابستگی بالایی خواهد داشت.
با وجود اینکه هر دو کشور راهبردهای مستقیمی برای این تقابل دارند اما تغییر توازنها و مسیرهای آتی احتمالی، به خود این دو کشور به تنهایی وابسته نیست بلکه اقدامات بازیگران بینالمللی همسو، شرکتهای فراملیتی بزرگ و تحولات جهانی از منظر فنّاوری و منابع راهبردی نیز روی مسیر آتی بازی، اثر چشمگیری خواهد داشت.
منبع تحلیل: شورای راهبردی روابط خارجی
توضیح: «گزارشات و تحلیلهای راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیلهای راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاهها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمیباشد.»
نظر شما :