افول اقتصادهایِ نفتی غرب آسیا و قدرت گیری ایران

۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۲:۲۵ کد : ۴۸۵ تحلیل راهبردی
تعداد بازدید:۲۰۸۲
یک نشریه سوئیسی با اشاره به بحران‌های اقتصادیِ ناشی از شیوع کرونا در جهان، از افولِ اقتصادهای مبتنی بر فروش نفت در غرب آسیا خبر داد
افول اقتصادهایِ نفتی غرب آسیا و قدرت گیری ایران

 

نشریه «نویه زوریخر سایتونگ»، سوئیس روز شنبه (۶ اردیبهشت ۱۳۹۹) در مقاله‌ای به قلم «کریستیان وایزفلوگ» نوشت: «هر چند تصور بر این است که تحولاتِ چشمگیر قیمت در بازارِ نفت نباید منجر به تحولات سیاسی شود، اما گاهی اوقات این تحولات می‌توانند امپراطوری‌های بزرگ را از بین ببرند. سقوط اتحاد جماهیر شوروی را نمی‌توان تنها با سقوطِ قیمت‌ها در دهه ۱۹۸۰ توضیح داد، اما بدونِ نفت ارزان‌تر شاید این اتفاق نمی‌افتاد. مسکو دیگر نمی‌توانست اقتصاد برنامه ریزی شده را که ناکارامد شده بود، تحمل کند.»

جای تعجب نیست که کشورهای اوپک پلاس نسبت به روند نزولی اخیر قیمت نفت واکنش نشان داده‌اند. آن‌ها به سرکردگی عربستان سعودی و روسیه، در اواسط آوریل سال ۲۰۲۰ (فروردین ماه ۱۳۹۹) توافق کردند ۱۰ میلیون بشکه کمتر در روز تولید کنند. اما از آنجا که بحران کرونا به فلج کردنِ اقتصاد جهانی برای ماه‌ها ادامه خواهد داد، این تلاشِ دیپلماتیک تاکنون هیچ نتیجه‌ای نداشته است. نزول بهای نفت تا جایی پیش‏رفت که حتی منفی شد و در حال حاضر بین ۱۵ تا ۲۵ دلار در نوسان است. در مقایسه با ماه‌های گذشته، طلای سیاه بیش از نیمی از ارزش خود را در مدت زمان بسیار کوتاهی از دست داده است.

با این اوصاف می‌توان گفت از دست دادن درآمد عظیم نفت، به ویژه در غرب آسیا که یک سوم تقاضای جهانی را تأمین می‌کند، می‌تواند به تحولات سیاسی منجر شود. عربستان سعودی و عمان برایِ بودجه متعادل دولت، به فروش نفت به قیمت بشکه‌ای ۸۷ دلار، امارات متحده عربی ۷۰ دلار و بحرین ۹۵ دلار نیاز دارند. حتی قبل از افتِ قیمت، بودجه آن‌ها شاهد کسری بود. در حالی که پادشاهانِ کوچکِ خلیج فارس به لطف ذخایرِ ارزی زیاد، احتمالاً قادر به مقابله با این شوک هستند، اما برای کشورهای پرجمعیت مانند عربستان سعودی یا عراق قضیه دشوارتر خواهد بود. تا سال ۲۰۱۴ (سال ۱۳۹۲)، پادشاهی سعودی عملاً هیچ بدهی دولتی نداشت. اما پس از آن، قیمت نفتِ از بیش از ۱۰۰ دلار، به حدود ۵۰ دلار در هر بشکه و درآمد ریاض به نصف کاهش یافت، که در اثر این کاهش، سعودی‌ها مجبور به افزایش مالیات، کاهش یارانه‌ها و بدهی‌های خود شدند.

در این شرایط عربستان سعودی فقط در صورتِ افزایش قیمت نفت یا در صورتِ تنوع بخشیدن به اقتصاد، قادر به بازپرداخت این وام‌ها خواهد بود و این امر خیلی سریع اتفاق نخواهد افتاد بنابراین بدهی و مالیات‌ها رو به افزایش خواهد بود. پادشاهیِ محافظه کار، اصلاحاتِ قابل توجهی را در زمان ولیعهد جوان «محمد بن سلمان» انجام داده است. علاوه بر کارهای دیگر، او کشور را به سمتِ گردشگری غیر مذهبی باز کرده است. اما این منبع جایگزینِ درآمد، که می‌توانست سود نسبتاً سریعی به دست آورد، به دلیل همه گیری کرونا از بین رفته است. این امر همچنین به اماراتِ در همسایگیِ عربستان، جایی که اخیراً درآمد گردشگریِ حدود ۱۲ درصد از درآمد ملی را تشکیل داده است، آسیب خواهد رساند.

در داخل عربستان، فشار بر ولیعهد، محمد بن سلمان افزایش می‌یابد. او با اصلاحات خود، همه چیز را بر روی نقشه اقتصادی قرار داده و از این طریق روحانیتِ محافظه کار را که به طورِ سنتی یکی از مهمترین ستون‌های خانواده سلطنتی بوده، به حاشیه رانده است. در عین حال، او با به دست گرفتن قدرتِ بیشتر و بیشتر با روش‌های غیرقابل نفوذ و خاموش کردن منتقدین، ‌‌در خانواده حاکم دشمنان بسیاری را به وجود آورده است. براساس گزارش‌های تأیید نشده، ولیعهد قیامِ قصر را در ماه مارس (اسفند ماه ۱۳۹۸) خنثی کرده است.

تضعیف عربستان سعودی و امارات احتمالاً عواقبی برای کل غرب آسیا به همراه خواهد داشت. دو سلطنت بزرگ خلیج فارس پس از بهارِ عربی از ترس ظهورِ اخوان المسلمین، اقداماتِ ضد انقلابی را رهبری کردند. در سال ۲۰۱۳، آن‌ها کودتای نظامی علیه رئیس‌جمهور «محمد مرسی» در مصر را با میلیاردها دلار تأمین مالی کردند. در اردن آن‌ها با پولشان از خانواده سلطنتی حمایت کردند و در بحرین مداخله نظامی کردند. تا به امروز امارات تسلیحات مورد نیاز را به خلیفه حفتر؛ جنگ سالار لیبی که یک سال طرابلس را محاصره کرده، تحویل داده است. با توجه به کاهشِ درآمدهای نفتی، سؤال این است که امارات و عربستان سعودی تا چه مدت توانِ تحمل چنین ماجراهایِ سیاست خارجی را دارند.

به نظر می‌رسد در یمن دیگر اینگونه نیست. علاوه بر اخوان المسلمین این دو کشور برای جلوگیری از نفوذ ایران در جهان عرب در سال ۲۰۱۵ در آنجا مداخله نظامی کردند. با توجه به جنگِ ناامید کننده، ابوظبی تابستان گذشته (تابستان سال ۱۳۹۸) نیروهای خود را کاهش داده و به دنبالِ تماس با ایران بود. ریاض نیز اخیراً از آتش بس یک جانبه خبر داده و می‌خواهد هرچه سریعتر جنگ گران تمام شود.

در این میان ایران نیز از قیمت پایین نفت و ویروس کرونا رنج می‌برد. اما به دلیل رژیم تحریم، تهران آموخته است که با نفتِ کمتری کشورش را اداره کند. ۱۰ سال پیش، ایران ۶۰ درصد بودجه خود را از تجارتِ نفت تأمین می‌کرد، اکنون این میزان فقط ۳۰ درصد است. ایران همچنین بر هنر جنگِ نامتقارن تسلط دارد و این به تهران اجازه می‌دهد تا یک اتحاد نظامی نسبتاً ارزان اما مؤثر را از لبنان تا سوریه تا عراق و یمن حفظ کند.

در چنین شرایطی تروریست‌های داعش فرصت مناسبی برای بازسازی خود دارند و می‌توانند در میان برندگان بحران کرونا باشند. اگرچه آن‌ها خلافت خود را از دست داده‌اند، اما در هفته‌های اخیر جنگ چریکی خود را در سوریه و عراق شدت بخشیده‌اند. در سایر نقاط جهان نیز داعش از پیروانِ خود خواسته است که از این بیماری برای تشدید بحران‌های دولتی در مبارزه خود، استفاده کنند.

در این میان عراق نیز مستعد بحرانِ اقتصادی است. از آنجا که دولت پس از هفته‌ها اعتراض گسترده در ماه دسامبر (آذر ماه سال ۱۳۹۸)، مجبور به استعفا شده، این کشور در تلاش برای تشکیل کابینه جدید و بازگرداندن ثبات است. این در حالی است که ۹۰ درصد از درآمد دولت ناشی از فروش نفت است و دولتِ عراق هر ماه ۴.۵ میلیارد دلار برای پرداختِ دستمزد، بازنشستگی و مزایای اجتماعی را از این راه تأمین می‌کند، از این رو کاهش قیمت نفت نیز ضربه زیادی به عراق خواهد زد.

منبع تحلیل: ایرنا

 

توضیح:

«گزارشات و تحلیل‌های راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیل‌های راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاه‌ها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمی‌باشد.»

کلید واژه ها: کرونا نفت آمریکا جمهوری اسلامی ایران امارات عراق


نظر شما :