زمینههای ساختاری ظهور مجدد داعش در منطقه
امروز منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا خصوصاً کشورهایی مانند عراق، سوریه، لیبی و بخشهایِ مرزی مصر که با لیبی همسایه است، با وضعیتِ فرسایش حاکمیتی و اقتدارِ سرزمینی روبروست. این وضعیتِ بیقانونی در سپهرِ عمومیِ جوامعِ عرب غرب آسیا دارایِ عوامل ریشهای مانند چالشهایِ پسااستعماری، همراه با ترکیبی از متغیرهایِ جهانیشدن است که با تضادهایِ هویتی، قوم و … ترکیب شده است. همه عوامل فوق سبب شده که شاهد حاکمیتِ دولتهای ضعیفی باشیم که در آن برخی عوامل و کارگزارانِ دولتی و حکومتی که به هیچ قاعدهای پایبند نیستند سطحِ فساد و ناکارآمدی را افزایش دهند و زمینه بروز ناآرامیهای اجتماعیِ پیدرپی در این منطقه را فراهم آورند؛ بنابراین ترکیب مجموعه عوامل فوق به همراهِ شیوع ویروس کرونا که امروز در سراسرِ جهان شیوع پیدا کرده، موجب شده گروه اسلامی داعش که همچنان اعضاء آن در منطقه پراکنده هستند، فرصتِ خودنمایی را غنیمت شمرده و سعی کنند در پی از دست دادنِ سرزمینهایشان، عملیات پراکندهای را در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا خصوصاً در عراق انجام دهند. ازآنجایی که بیدولتی در عراق و بیثباتی در لیبی که نقاطِ مرزی مصر را هم تحتالشعاعِ خود قرار داده، زمینه فرسایشِ اتحاد سرزمینی، سیاسی و اجتماعیِ این مناطق را فراهم آورده، بنابراین باید شاهد باشیم که نسلِ دیگری از گروههای اسلامی ظاهرگرایی مانند القاعده و داعش از شرایطِ نابهنجار فوق بهره برده تا رشد مجدد پیدا نموده و سازمانیافتهتر از گذشته اندیشههای خود را در این مناطقِ بیثبات اشاعه دهند.
در حقیقت گروههایی مانند داعش، القاعده و خیلی از نامهای دیگر که ممکن است در آینده قدرتنمایی کنند، به دلیلِ آنکه پایه تفکرات خود را بر به دست آوردنِ هژمونی نسبت به دیگر معناهای رقیب بر خاستگاهِ قدرت گرفتن از زمان و مکان در ساختارها و عواملِ مختلف تجسم مینمایند، خود را به یک فرامعنا تبدیل مینمایند و از اصل و اصلیت خود دور میشوند. بر همین اساس امروز شاهدیم این گروهها پس از یک دوره نهفتگی و ضعف و از دست دادنِ سرزمینهای تحت حکومت (شکست داعش – ۲۰۱۷) مجدد از حاشیه به متنِ تحولات منطقه باز میگردند و به دلیلِ آنکه همچنان عواملِ زمینهای از میان نرفته بلکه حتی وضعیت بیشتر از گذشته با اضمحلال روبرو شده است، ظاهرگرایانی مانند داعش و … موفق شدهاند خود را به یک فرامعنا تبدیل کرده و با فرصتطلبی از قدرتِ زمان و مکان به نفع اندیشهها، تفکرات و برداشتِ خود بهرهبرداری نمایند.
بر همین اساس، چنین تفکرات و اندیشههایی پس از گذار از نسلهایِ مکتبالخدمه، القاعده، جهاد در سرزمینِ رافدین و دولت اسلامی عراق و شام که در نسلِ آخر یعنی داعش به دنبال سرزمین و احیای خلافت و حکومت بود، این بار با بازسازی و خودنمایی طیِ ماههای اخیر، تغییر راهبرد داده و تلاش بر تغییر ماهیت خود دارد. امروزه بازماندگان داعش مانند نسلهایِ گذشته خود تلاش بر ایجاد ترس همگانی و دائمی در منطقه نه بر پایه تشکیل و تصرف سرزمین بلکه با پنهانکاری دارند؛ در حقیقت انتخاب این راهبرد به معنی این نیست که داعش فعالیتهای خود را کاهش میدهد، بلکه این گروهک تروریستی در پی بازسازی خود از طریقِ تغییر مرکزیت محوریِ عملکرد گذشته خود است و صرفاً یک تغییر ماهیت راهبرد و تاکتیکی است؛ لذا اشتباه است که گمان کنیم چنین تفکراتی به آسانی از میان میروند بلکه تا زمانی که عواملِ زمینهای، گسلها و شکافها در منطقه فعال هستند، این قبیل گروهها هم منابع مالی فراوانی در اختیار میگیرند و هم خیلی سریع و بیدغدغه به جذب نیرو میپردازند؛ کارگزارانی که امروز به دنبال این هستند که چرا داعش در عراق و یا در لیبی و نقاطِ مرزیِ مصر مجدد به فعالیت پرداخته است، باید از خود بپرسند که کدامیک از عواملِ ریشهایِ موجود در عراق و سوریه از میان رفته است.
در حقیقت سطح اصطکاک در عراق نه تنها کاهش نیافته است بلکه هرروز نیز بر آن افزوده میشود؛ گروهی مانند داعش با آگاهی نسبت به این موضوع و همچنین همهگیریِ بیماری کرونا سعی دارد، به جهت اثبات مجدد خود پس از شکست سال ۲۰۱۷ (۱۳۹۶)، اقدامات و گامهایِ بعدی خود را در نظر گیرد و با دستور قرار دادن ادامه نفوذ خود به مناطقی که از سطح بالایی از فرقهگرایی برخوردارند از شکافهای قومی، دینی، فرهنگی، زبانی، اقتصادی و اجتماعی بهرهبرداری نماید؛ لذا با نگاه به غرب آسیا و محیط پیرامون آن مناطقِ مستعدی برای رشد مجدد داعش قابل مشاهده است و این گروهک میتواند در کشورهایی مانند عراق، لیبی، بخشهای از مصر، نیجریه، سودان و سومالی در قاره آفریقا به حیاتِ خود قوام و اعتبار مجدد ببخشد. لذا در این مسیر به لحاظِ مادی داعش کماکان منابعِ مالی گذشته را تحت اختیار دارد. گرچه این مسیرها نسبت به گذشته سختتر شده، ولی داعش همچنان حمایت مادی را از سوی سران قبایل عرب و حامیان منطقهای دارد و در عینحال اقدامات دیگری نظیر دزدی، فروش محمولههای نفتی، کالاهای ترانزیتی، فروش مواد مخدر و … را نیز در دستور کار دارد.
در خاتمه لازم به ذکر است که داعش و گروههای نظیر آن به عنوان یک بازیگرِ غیردولتی به این میاندیشند که همواره اقدامات مورد نظر خود را در سرزمینهایِ بدون ساختار و یا دچار اصطکاک حاکمیتی انجام دهند؛ در واقع داعش و پس از داعش با هر نام و نشان دیگری، نمونه پیچیده و چالشبرانگیز یک بازیگر غیردولتیِ نو ظهور همراه با ابهاماتِ فراوان است؛ لذا بازی فوق حرکتِ دوار و پاندولی مانند میان چند نوع کشمکش قدرت و کشمکش موجودیت و امنیت است؛ داعش که جزئی از این حرکت است، با ادامه راهبرد تاکتیک تهاجم پراکنده و ایجاد ترس، نخست میخواهد بگوید که همچنان زنده است و دوم در منطقه غرب آسیا و سپس در دیگر نقاطِ جهان این پیام را به دو نیروی پشتیبانِ معنوی و مادیاش برساند که همچنان توانایی رسیدن به هدف و آرمان تعیینشده را دارد؛ در همین راستا آنچه همچنان به نفع این گروه است و تهاجم - ترس را خصوصاً در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا برای این بازیگر غیردولتی کمهزینهتر و تعادل تهاجم - دفاع را به نفع آن چرخش داده؛ چند عاملِ مهم است که عبارتاند از:
- عدمِ تناسب الگوی تاریخی توزیع قدرت
- مرزهای مورد اختلاف
- تضاد هویتی و قومیتی
- شکافهای مذهبی
- رژیمهای غیرمردمی
- الگوی نامناسب توزیع اقتصادی
باید اشاره کرد که غرب آسیا همچنان در رشد خود با نقصان روبرو است و این مسئله موجب بروز و ظهور بازیگران نوین با رویکردهایِ جدیدی شده که در عرصه منازعات امروز غرب آسیا، تأثیرات پیشبینی نشدهای را در آینده از خود برجای خواهند گذاشت.
منبع تحلیل: شورای راهبردی روابط خارجی
توضیح:
«گزارشات و تحلیلهای راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیلهای راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاهها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمیباشد.»
نظر شما :