سخنرانی سردار سرلشکر سید یحیی صفوی در همایش بین المللی هندسه نظم جدید جهانی
به گزارش مرکز ارتباطات و روابط بین الملل دانشگاه عالی دفاع ملی، سرلشکر «سید یحیی صفوی» دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا (مدظله العالی) در مراسم اختتامیه همایش بینالمللی هندسه نظم جدید جهانی و در جمعبندی پنل ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی این همایش اظهار داشت: آیا امکان بروز و ظهور یک قطب جدید قدرت، با عنوان «قدرت جهان اسلام»، در هندسه نظم جدید جهانی وجود دارد؟ ظرفیتها و چالشهای ظهور این قطب جدید قدرت چیست و چه بازه زمانی برای ایجاد و تکوین قطب قدرت جهان اسلام قابل پیشبینی است؟
وی در پاسخ به این سئوالات با بیان اینکه مسئله جهان اسلام و اعتلای آن، با محوریت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، از سالها قبل ذهنم را به خود معطوف کرده خاطرنشان ساخت: مسیر سالها تحقیق و تألیف و تدریس و پژوهش اینجانب بیش از همه معطوف به موضوع جهان اسلام بوده و امروز در این همایش موضوع قطب قدرت جهان اسلام را برای نخستین باربه عنوان یک نظریه علمی ارائه و ثبت میکنم.
سردار صفوی با اشاره به تحولات دو دهه گذشته در جهان که به تغییر هندسه قدرت در نظام جهانی شتاب داده گفت: رقابت چین و آمریکا و روسیه و آمریکا، گسترش ناتو به شرق، اشغال عراق و افغانستان، تحریمهای گسترده علیه ایران، روسیه و چین، راه اندازی گروه تکفیری داعش، قدرت گیری مجموعه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، جنگ اوکراین، بحران تایوان و سایر موضوعات نشان دهنده این است که قدرت به آرامی در حال تغییر از غرب به شرق عالم است و مبنای تغییر قدرت، عوامل فرهنگی، اقتصادی و دانش بنیان یا فناوریهای جدید و ظهور رهبران جدید است.
سرلشکر صفوی افزود: در ورای دوره گذار ژئوپلیتیکی، جهان آرامآرام به سمت نظم جدیدی در حرکت است که مبیّن یک ساختار جدید دوبخشی (شرقی و غربی) در نظام قدرت جهانی است.
وی ادامه داد: در میان این تحولات، سئوال این است که آیا جهان اسلام از ظرفیتهای مادی و معنوی لازم برای نقشآفرینی در جایگاه یک قدرت عمده جهانی، در دوران جدید برخوردار است؟ چه ۵۷ کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی، چه مسلمانان سایر کشورها که عضو سازمان همکاری اسلامی نیستند، آیا میتوانند این قطب قدرت را شکل بدهند؟
رئیس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس شهید قاسم سلیمانی در تشریح ظرفیتهای جهان اسلام تصریح کرد: جهان اسلام با برخورداری از ظرفیتهای جغرافیای طبیعی و انسانی جهان اسلام، حدود ۳۲ میلیون کیلومتر مربع، معادل حدود ۲۲ درصد مساحت خشکیهای کره زمین و ۲۱ درصد جمعیت جهان را داراست و پیش بینی میشود تا سال ۲۰۵۰ جمعیت مسلمانان جهان از جمعیت مسیحیان جهان پیشی بگیرد. وی افزود: نقشآفرینی در چارچوب مسائل ژئوپلیتیک جهان، عامل دیگری از اهمیت جهان اسلام است. در طول تاریخ، جهان اسلام در کانون تحولات ژئوپلیتیکی جهان قرار داشته است.
سرلشکر صفوی با اشاره به حضور کشورهای اسلامی در عمده نهادهای بینالمللی افزود: تمام کشورهای اسلامی عضو سازمان ملل هستند و از طریق عضویت دورهای در شورای امنیت و همچنین تصویب قطعنامهها در مجمع عمومی، توان اثرگذاری بالایی بر ترتیبات بین المللی دارند. نمونه این اثرگذاری، تصویب قطعنامههای علیه رژیم صهیونیستی در مجمع عمومی با حمایت کشورهای اسلامی و وجدانهای بیدار جهان است.
سردار صفوی در تشریح قابلیتهای ژئواستراتژیکی جهان اسلام خاطرنشان ساخت: نقاط استراتژیک زیادی در قلمرو کشورهای اسلامی واقع شدهاند، حتی اگر کشورهای اسلامی نخواهند از مزایای این نقاط در راستای افزایش قدرت و اثرگذاری خود استفاده کنند، باز هم برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی خود و جلوگیری از مداخله دیگر قدرتها، نیازمند برخورداری از راهبردی مناسب برای مدیریت دستهجمعی و ایفای نقش مقتضی در این رابطه هستند. وی افزود: از آنجا که بیش از ۹۰ درصد تجارت جهانی از طریق دریا انجام میشود، قدرتهای بحری مانند آمریکا و ناتو برای تردد، به تنگههای عبور اجباری نیازمندند. در این بین، در اختیار داشتن گذرگاههای عمده و استراتژیک جهان، نظیر جبلالطارق، سوئز، بابالمندب، هرمز، بسفر و داردانل، مالاکا، تیرانا و …، توان کنترل و نظارت زیادی به کشورهای اسلامی داده است.
سردار صفوی به موقعیت بی نظیر ژئواکونومیکی جهان اسلام اشاره کرد و افزود: برخورداری جهان اسلام از ۷۵ درصد ذخایر نفت جهان و حدود ۵۷ درصد ذخایر گاز طبیعی جهان، قرار گرفتن کشورهای اسلامی در مسیر و گلوگاههای مهم انتقال انرژی جهان از ویژگیهای خاص است. اهمیت آبراههای مهم مالاکا، هرمز، بابالمندب و سوئز در زمینه ترانزیت انرژی بر کسی پوشیده نیست؛ بهگونهای که میانگین روزانه انتقال نفت از تنگه هرمز قریب به ۱۷.۵ میلیون بشکه است. وی ادامه داد: موضوع حائز اهمیت دیگر در ارتباط با نقش کشورهای اسلامی در ژئوپلیتیک انرژی، موضوع ایفای نقش در قالب نهادهای بینالمللی حوزه انرژی و بهطور خاص اوپک و اوپک گازی است.
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا در تشریح موقعیت ژئوکالچر و فرهنگی جهان اسلام افزود: مجموعه فرهنگی تمدنی اسلام، یکی از پایههای اصلی نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون است. مفاهیم و نظریههای ژئوپلیتیکی بسیاری، به نحوی با کشورهای اسلامی، جغرافیا و مسائل و اهمیت آن مرتبط هستند. اصطلاحاتی همچون «هلال خصیب»، «هارتلند» و «بیضی جدید انرژی» اهمیت تمام یا بخشی از جغرافیای جهان اسلام را در ژئوپلیتیک به اثبات میرساند.
وی ادامه داد: من در کتاب «وحدت جهان اسلام؛ چشم انداز آینده»، دو وحدت با دو دسته مبانی مکتبی و عقلانی را برشمرده و توضیح داده ام و مبانی اعتقادی شکلگیری قطب جدید قدرت جهان اسلام، مبنای ایدئولوژیک، یعنی اسلام بالاترین و برترین است و چیزی بالاتر از آن نیست و حضرت امام خمینی (ره)، فلسفه غیبت و ظهور آقا حضرت مهدی (عج) را قدرت گیری اسلام در جهان و برقراری صلح و قسط میدانستند.
سرلشکر صفوی در جمع بندی پنل با ارائه نظریه خود با عنوان «ظهور و بروز قطب قدرت جهان اسلام» تأکید کرد: چارچوب نظری و اندیشه ژئوپلیتیکی و راهبردی حاکم بر این نظریه، برآمده از اندیشه و تفکرات حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و تجربه انقلاب اسلامی ایران است. بر این اساس، در قرن حاضر، قطب جدید قدرت، به نام «قطب قدرت جهان اسلام» بهتدریج در حال بروز و ظهور است. وی افزود: این قطب قدرت به عنوان یک «سازه ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچر» برای رقابت و مقاومت در مقابل قدرتهای غرب و شرق جهان شکل خواهد گرفت و ماهیت این قدرت فرهنگی، تمدنی، اقتصادی و جمعیتی است.
سرلشکر صفوی با تحلیل نقش محور مقاومت و تأثیرات ژئواستراتژیک آن در جهان اسلام اظهار کرد: شکل گیری و گسترش جبهه مقاومت از دریای مدیترانه تا دریای سرخ و خلیج فارس در مقابل جبهه آمریکایی عبری باعث شکست آمریکاییها شد. وی با اشاره به چالشهای درونی جهان اسلام که برای بروز و ظهور این قطب قدرت مانع ایجاد میکند گفت: به رغم نیروهایی که موجب فرسایش و تنزل منزلت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک مجموعه کشورهای جهان اسلام شده اند، این قطب بالقوه قدرت، از ظرفیت و توان انسانی، فرهنگی و اقتصادی قابل توجهی برای احراز جایگاه شایسته خود در مناسبات قدرت جهانی برخوردار است و بر اساس نتایج این نظریه، پیش شرط تبدیل شدن جهان اسلام، به یک قطب قدرت در نظام بین الملل، شناخت، مفاهمه و درک مشترک نسبت به ظرفیتهای فراوان ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک این کشورها و جوامع، برای انتفاع جمعی و بلوغ ژئوپلیتیکی این پهنه وسیع فرهنگی و تمدنی است.
نظر شما :