برداشتهایی از ایران «مبارزه با استکبار»، فریاد جمعی قدرتمند، آینده درخشانی در پیش رو دارد
خانم دکتر کارولین گالاکتروس رئیس مؤسسه تحقیقاتی ژئوپراگمای فرانسه به همراه خانم پاتریشیا لالوند قائم مقام ژئوپراگما و معاون سابق پارلمان اروپا، آقای بریس لالوند وزیر سابق محیط زیست فرانسه و سرهنگ آلن کوروز در روزهای ۲۰ و ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ به دعوت دانشگاه عالی دفاع ملی در همایش بین المللی هندسه نظم جدید جهانی حضور و در پنل های صحن علنی و همچنین پنل های تخصصی به سخنرانی پرداختند. خانم گالاکتروس در بازگشت از این سفر، مقالهای را با عنوان «برداشت هایی از ایران؛ مبارزه با استکبار، فریاد جمعی قدرتمند، آینده درخشانی در پیش رو دارد» در سایت مؤسسه ژئوپراگما منتشر نمود که ترجمه کامل این مقاله به شرح زیر می باشد:
برداشت هایی از ایران
«مبارزه با استکبار»، فریاد جمعی قدرتمند، آینده درخشانی در پیش رو دارد.
یک هیئت فرانسوی متشکل از (خانم) کارولین گالاکتروس رئیس (مؤسسه تحقیقاتی) ژئوپراگما، (خانم) پاتریشیا لالوند قائم مقام ژئوپراگما و معاون سابق پارلمان اروپا (آقای) بریس لالوند وزیر سابق محیط زیست فرانسه و سرهنگ آلن کوروز در ۱۰ و ۱۱ می گذشته در تهران به دعوت دانشگاه عالی دفاع ملی برای شرکت در اولین همایش بین المللی هندسه نظم جدید جهانی حضور پیدا کردند.
این کنفرانس علمی که در پی شیوع درگیری در اوکراین برنامه ریزی شده بود، نزدیک به پنجاه مرکز تحقیقاتی از ۱۱ کشور را در ۸ موضوع اصلی مطالعاتی گردهم آورد. این رویداد منجر به دریافت بیش از ۲۰۰ مقاله علمی و ۱۸ وبینار بین المللی شد و نزدیک به ۵۰۰ متخصص جهانی را گردهم آورد و حدود ۲۰۰ مهمان از ۳۷ ملیت مختلف در تهران حضور داشتند.
گستره و اهمیت این ابتکار ایرانی، در زمانی که صحنه بینالمللی دستخوش بازسازی عمیقی است، مبادلات متعدد و جذابی را به وجود آورده است و به ژئوپراگما دریچهای ارزشمند از مشاهده پویاییها و نگرانیهای به اصطلاح «بیرونی» را ارائه میکند. با این وجود بخش بزرگی از جهان متاسفانه هنوز اهمیت کمی به آن داده می شود.
همچنین بسیار مایه تاسف است که هیچ اروپایی از ترس «متعهد شدن» با قدرتی که «واپس گرا» و غیرقابل تکرار تلقی میشود، مایل به حضور در این همایش نبوده است. به جز مشارکت از راهِ دور یک استاد از دانشگاه سوربون و مؤسسه ژئوپراگما. هیچ اندیشکده فرانسوی یا اروپایی دیگری دعوت دانشگاه عالی دفاع ملی را نپذیرفت. ترس، عدم کنجکاوی، فقر فکری، میل به طرد شدن، بی تفاوتی و … در هر صورت، امتناع از استفاده از این فرصت برای ایجاد یا برقراری مجدد روابط محترمانه و در نهایت هوشمندانه با این کشور بزرگ، از منظر جایگاه این کشور در زمینه ساخت ژئوپلیتیک جدید، فراتر از خاورمیانه آنهم به تنهایی، ناامید کننده است، آنهم در شرایطی که افزایش تنش ها و تهدیدها گفت وگو را بیش از هر زمان دیگری ضروری می کند، به ویژه با «کسانی که مانند ما فکر نمی کنند». غنای تبادل ایده ها و جلسات و همچنین آزادی بیانی که در این رویداد به طرز چشمگیری سازماندهی شده باعث شد، واقعاً مثال زدنی بود. از سوی دیگر می توان برخی برداشت ها و درس های آموخته شده از این چند روز حضور در پایتخت ایران را به اشتراک گذاشت.
به نظر ما این کنفرانس یک رصدخانه حقیقی از تغییر فعلی در جهان است. نزدیکی روابط ایجاد شده بین ایران، روسیه و سوریه کاملاً محسوس بود و کاملاً در آنجا، مانند یک پیروزی مشترک بر اراده غربی برای پایین آوردن و تسلط بر قدرتهای بزرگ، که مدتها انتظار آن میرفت و از آن لذت برده می شد، اساس کار بود.
سوریه به لطف دو متحد برجسته خود مقاومت کرده و بر ناملایماتی که به آن وعده داده شده بود غلبه کرده است و توافق اخیر ایران و عربستان تحت نظارت چین، تحولی را در موازنه قدرت در خاورمیانه تحکیم کرده است که دیگر نادیده گرفتن آن ممکن نیست. ما ترجیح میدهیم آن را بدون توجه به خطرات و تهدیدها، و با توجه به فرصتهایی که برای توازن جهان و بهطور غیرعادیتر برای اقتصادهای اروپایی ما پنهان میکند، اندازهگیری کنیم.
طی پنل های مختلف، به وضوح تمایل ایران برای گشایش اقتصادی در مقیاس منطقهای و همچنین جهانی ابراز شد، و رویکردی عملگرایانه در گفتوگوی بینالمللی ضرورت این کار را آشکار ساخت و اینکه باید قاطعانه از نگرانیهای مربوط به ایدئولوژی سیاسی یا مذهبی فاصله گرفت. این یک تحول است که باید از آن استقبال و روی آن کار کرد...
ما در واقع تقریباً با تمام وجود احساس کردیم در کشوری هستیم که با صبر و حوصله اش، و هوش سرشار برای مدیریت و شناخت وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه که با جنگ در اوکراین در تناقض است، از یک دوره طولانی دردناک و تحقیرآمیز بیرون می آید و مصمم است از موفقیت های منطقه ای خود برای سرمایه گذاری استفاده کند. اکنون نسیم روح افزای مقاومت در برابر هژمونی با قدرت بر تهران می وزد. مقاومت و همچنین عزم در مبارزه سیاسی برای احیای مجدد قدرت ایران پس از تحولات اجتماعی زمستان گذشته و جلوگیری از هرگونه تلاش جدید برای بیثباتی خارجی در این کشور به خوبی نمایان است و در شرایطی قرار دارد که میتواند از مشکلات اقتصادی بسیار واقعی ناشی از تحریم ها و در نتیجه نارضایتی مردمی، استفاده کند.
ما شکل گیری مجدد اطمینان و ثبات در مواجهه با تحول کلی ژئوپلیتیک جهانی و در نهایت تثبیت موقعیت ایران در منطقه که به واسطه جنگ در اوکراین به عنوان نقطه عطف و توازن قدرت جهانی تلقی می شود، را به درستی در این کشور احساس کردیم. ما با تبلیغات غیر واقعی در مورد ایران در انزوا و فاصله قرار گرفته ایم و این موضوع در کشور ما (فرانسه) بیداد می کند و در تلاش است تا برخلاف همه شواهد، ورشکستگی نظامی و سیاسی روسیه، تقویت انسجام و قدرت ناتو، اتحادیه اروپا و یا حتی ارتش آمریکا را که به دقت مورد مطالعه و سنجش قرار گرفته است، اعتبار بخشد؛ در حالیکه در اینجا یک رویکرد عمل گرایانه و نزدیک به واقعیت پیروز می شود. هیچکس برای کلمات پول نمی پردازد و هیچ کس به پیروزی نماینده اوکراینی یا اعضای آن اعتقاد ندارد. همه تأثیر قابل توجه تصمیم ولادیمیر پوتین برای مداخله در اوکراین را بر تسریع تغییر جهان و نشان دادن مداوم این امر که می توان در برابر امپراتوری مقاومت کرد و حتی آن را شکست داد شاهد بودند.
نسیم اعتماد دوباره در خیابانهای پایتخت ایران نیز میوزد، جایی که زنان محجبه با آنهایی که سر برهنه در خیابان راه میروند و بسیار شیک پوشیدهاند، شانه به شانه هم قرار دارند و این سهل انگاری مطالعه ما را نشان می دهد. ما با گروههایی از دختران جوان جذاب روبرو شدیم که بدون حجاب و با سری عریان، پایان تحصیلات متوسطه خود را در کنار یک مهمانی ناهار جشن میگرفتند.
کسانی هم بودند که با دادن پیامی از رستوران یادآوری میکردند که سر خود را بپوشانند و این کار را با بیاحتیاطی انجام میدادند، بدون اینکه حداقل ظاهری برای تعیین آزادی خود با این معیار نشان دهند. تهران، پایتخت پر تلاش و پرهیاهو است، موجودی غول پیکر که نزدیک به ۱۵ میلیون نفر (تهران بزرگ) با ترافیکی جهنمی و هزاران چراغ روشن در آن تردد دارند.
به محض فرا رسیدن شب، محلههای بسیار پرجنبوجوشی که در آن مردم بدون ترس آواز میخوانند و میرقصند، هماهنگی آزاردهندهای با مناطق آرامتر و سنتیتر دارند. تصویری که غرب از جامعهای عقب مانده توسط یک قدرت سیاسی مذهبی و سرکوبگر قرون وسطایی ترسیم کرده کاملاً نادرست است و زمانی متوجه این تأثیر می شوید که در بازار یا خیابانهای پایتخت قدم می زنید. دشواریهای اقتصادی وجود دارد و مانع استقرار قدرت اقتصادی و صنعتی ایران شده است، اما در اینجا دوباره مقاومتِ آرام و مصمم یک کشور و یک ملت، باعث شده تا شادی و یقین آنها به پیروزی را در میان مردم احساس کنید. کسانی که هنوز تصور می کنند می توانند این کشور را محدود و تضعیف کنند، از دریچه بی عدالتی به موضوع می نگرند.
در واقع، تغییرِ در جهان که ایران را آشکارا نه تنها با چین، بلکه با کشورهای سنی مذهب نیز مرتبط ساخته است، شبح یک ائتلاف غالب اسلامی را مطرح می کند و به طور ناگهانی، قطعیت های غربی را از بین می برد. توافق ایران و عربستان برای احیای روابط دیپلماتیک در ۱۰ مارس سال ۲۰۲۳ اعلام شد. هنوز نمیتوانیم بگوییم که این روابط تثبیت خواهد شد یا نه، اما حداقل اینکه منعکسکننده همگرایی تاکتیکی بین ریاض و تهران است، و اینکه دو کشور باید روابط خود را آرام کنند تا بتوانند برنامههای اصلی اصلاحات اقتصادی و نوسازی اجتماعی خود (سند چشم انداز بیست ساله ایرانی و برنامه چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان) را اجرا کنند.
تصور ما این است که جنگ احمقانه و بی رحمانه ای که در اوکراین علیه روسیه به راه افتاده است، دستکم اثر جانبی خوشحال کننده ای نیز داشته است و آن اینکه جهان شیعه جنگ علیه سنی ها را کنار گذاشت، هند علیه پاکستان آرام گرفت و چین و روسیه هم راستا شدند. به نظر می رسد که همه این تابوها، به لطف یا به خاطر ما، ناگهان از بین رفته اند. سوءاستفاده از موقعیت مسلط فراسرزمینی، ریاکاری و اعمال زور نامشروع، موجب شد تا ما تبدیل به «پلی» بشویم و اجازه دهیم تا یک واکنش زنجیره ای علیه منافع ما آغاز شود، اما به نفع بخش بزرگی از جهان که در نهایت ظلم را از بین میبرد. شاید «غرب جمعی» به خاطر تسهیل ظهور چیزی که بیش از همه از آن میترسید، در تاریخ ثبت شود، و آن چیزی نیست جز یک «قطب غولپیکر اسلامی» که قطعاً با آنچه در ذهن ماست که تمایل برای ایجاد فضایی آغشته به خشونت نمادین و ملموس غربی دارد، متفاوت است.
احتمالاً بسیاری از خوانندگان این مقاله، در این سطور رسواکننده، روایتی جهان سومی و شدیداً ضدغربی را خواهند دید. اما اینها صرفاً برداشت هایی از یک اقامت بسیار کوتاه در ایران بود که متأسفانه محدود به پایتخت شد.
من ابراز تأسف می کنم که سفیر ما (فرانسه) در تهران، که اساساً کارش ایجاد روابط و درک پویایی عمیق در کشور محل اقامتش است، به سادگی از حضور در این همایش کناره گرفت و غایب بود، در حالی که برخی از همتایان او، به ویژه از آمریکای لاتین، در جلسه حضور داشتند. باید بگویم که ما استعداد آن را داریم تا در کشورهای کاردینالی مانند روسیه، دیپلمات های دشمن خود را منصوب کنیم!
وقتی سفیر ما با اعلام مسکوت نارضایتی خود، خودش را در دفترش حبس می کند، نمی تواند چیزی را خنثی کند، ضمن اینکه به سرعت توسط مقامات محلی مورد قضاوت قرار میگیرد و قضاوت میشود و به حاشیه رانده میشود. سپس، فرانسه، بار دیگر، به تقصیر خود، غرور خود را پایمال می کند و دیگر چشم و گوشی نخواهد داشت، حتی کمتر از آن، روح، فرهنگ، ذوق گفتگو نیز خفه می شود. ما نباید خود را با توهین های بزرگ و توخالی خشمگین کنیم، ما دوست نداریم در مورد چیزی که به تصورات ما شبیه نیست چیزی بدانیم و در نهایت همه چیز را نادیده می گیریم ولذا هیچ چیز را درک نمیکنیم، از جمله در مورد کنش گری شرکای اروپایی خود که کمتر صحبت می کنند، و بیشتر محتاطانه عمل می کنند تا عمل گرایانه، ضمن اینکه به ندرت منافع اقتصادی و ملی خود را فراموش می کنند … دیپلماسی فرانسوی این گونه عمل میکند که چگونه می توان خود را در وضعیت درماندگی قرار داد و نسبت به بازیگران اصلی در دنیای قدیم و جدید تحقیر شد. ما به این فکر میکنیم که اگر فعالیت دیپلماتیک مان به سردرگمی بین متحدانی که در مواضع خود کاملاً همگام هستند کاهش یابد، چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ به طور حتم، فقط به تغذیه اوتیسم راهبردی «دنیای ما» که در وضعیت منسوخ و ناشایست اخلاقی خود قرار دارد ادامه می دهد و با احتیاط به تمسخر آن می پردازد. بدیهی است که این کاری آسان تر و کم خطرتر است!
اما غم انگیزترین چیز این است که این نگرش تاریک اندیشانه و سلبی، محکوم به شکست است. پویایی فعلی، برگشتناپذیر است. یقیناً غرب در آینده سیاست «تقسیم و فرمانروایی» را دنبال خواهد کرد. اما قدرت پروژهها، نزدیکسازیها، ساختارها، زیرساختها (بریکس، اوپک، اتحادیه عرب و غیره) دیگران را به خود جلب خواهد کرد.
جهانی که در برابر ادعای هژمونیِ غیرقابل دفاع ما ایستاده است، دیگر هرگز اجازه نخواهد داد تا او را بسازند یا آموزش دهند. دیگر امکان انجماد سه چهارم کره زمین وجود ندارد زیرا دیگر از ما اطاعت نمی کنند. سرسختی هژمونیک ما چه در اوکراین و چه در خاورمیانه به بن بست رسیده است.
اگر صلح در غرب رایج نیست، اما بقیه جهان تشنه توسعه و در حال درک این موضوع هستند که نفع آن، محدود کردن برنامههای خصمانه ما برای تغییر رژیم و سایر انقلابهای شبه مردمی است. پس چرا خودمان رویکرد دیپلماتیک خود را به طور بنیادین تغییر ندهیم و روی یک سیاست گفتگوی همه جانبه سرمایه گذاری نکنیم. هم سویی ساده لوحانه ما با سیاستِ اساساً تنبیهی و خشونت آمیز آمریکا، فرانسه را در صحنه بین المللی ناکار ساخته است. برای اینکه از این تله بیرون بیاییم، باید کارهای زیادی را انجام دهیم و گوش شنوایی را دوباره ایجاد کنیم، گوشی که مدتها نقش ویژه ای را در صحنه بینالمللی به ما داده بود.
کارولین گالاکتروس
نظر شما :